راستان | ماجرای مرگ مرموز و ناگهانی ناصر عبداللهی پس از حدود 19 سال همچنان بحث برانگیز است. درپی انتشار چند روایت جدید از درگذشت این خواننده سرشناس و محبوب جنوبی حالا فرزندش روایت تازهای را مطرح میکند که ادعاهای قبلی را تائید نمیکند.
به گزارش راستان، نامی، فرزند ناصر عبداللهی، دربارهی علت مرگ پدرش گفت پدرم بعد از دو روز کار بر روی یک اثر موسیقی خوابید و دیگر هیچگاه بیدار نشد و علت مرگ او برای ما هم معمایی است.
او با تکذیب شایعات مطرح شده درباره نقش داشتن برخی بستگان یا دوستان پدرش در مرگ او گفت این شایعات درست نیست، طرفداران ناصر عبداللهی حق دارند که در این باره سوال داشته باشند و ما هم انتظار داریم که دربارهی علت مرگ او پاسخی داده شود.
نامی عبداللهی که صدا و سیمایی شبیه به پدر دارد گفت در خلوت خود آهنگ هوای حوا را زمزمه میکند و از یک اثر ۹۳ دقیقهای از ناصر عبداللهی خبر داده که هنوز منتشر نشده است.
او که با برنامهی تلویزونی برمودا گفتوگو کرده در پاسخ به کامران نجفزاده گفت: پس از ناصر طبقهی اقتصادی خانواده تغییر کرد و به همین خاطر همهی اعضای خانواده مشغول کاری شدیم و من کارهای مختلفی از جمله نظافت یک کافه را انجام دادم.
نامی گفت ناصر عبداللهی از ۱۳ سالگی و با وجود آنکه لکنت داشت خوانندگی را آغاز کرده بود.
روایت نامی عبداللهی از مرگ پدرش بر پیچیدگیهای ماجرا اضافه کرد و گرهی از آن باز نکرده است. روایتهای زیادی وجود دارد که ضرب و شتم ناصر را تائید میکند اما نامی عبداللهی در این باره توضیحی نداده است.
فرودین ماه سال گذشته محمدعلی بهمنی، شاعر و ترانه سرای مشهور، در گفتگویی روایت تازهای از مرگ ناصر عبداللهی مطرح کرد. محمدعلی بهمنی همکاریهای متعددی با ناصر عبداللهی در آلبومهای او داشت.
محمدعلی بهمنی در مصاحبه با رسانه ی اینترنتی «بیلبورد» درباره ی ماجرای مرگ ناصر عبداللهی گفته بود: «برخی دوستانش او را به یک جایی که آب شیرین خوبی دارد برده بودند. وقتی ناصر برنگشت، دوستان دیگری به دنبالش رفتند؛ دیدند که هم به سرش زدهاند هم به بدنش. او را به بیمارستان بردند، اما دیگر نمیتوانست نفس بکشد.»
این سخنان از سوی بهمنی در حالی مطرح شد که شایعات فراونی درباره نقش برخی از افراد خانواده همسر ناصر عبداللهی در مرگ او به صورت گسترده مطرخ شده بود.
محمدعلی بهمنی شش ماه پس از این مصاحبه در ۹ شهریور ۱۴۰۳ از دنیا رفت.
چند روز پس از انتشار روایت بهمنی فاطمه فهیمی همسر ناصر عبداللهی در گفت و گویی مشروح ماجرای مرگ او را تشریح کرد و ادعاها در باره نقش اعضای خانواره را تکذیب کرد.
فهیمی میگوید: «روزی که این اتفاق برای ناصر افتاد من در منزل پدرم بودم و خانه خودم نبودم. من به خواسته خود ناصر به خانه پدرم رفتم. ناصر گفت در حال تنظیم قطعهای هستم، شما برو و من هم تا غروب خودم را میرسانم. همه بچهها در خانه بودند (نوید، نازنین و نامی)».
او افزود: «وقتی من رفتم، بعد از آن با ناصر تماس گرفتم اما جواب نداد. با بچهها که تماس گرفتم آنها خانه بودند. یکبار گفتند پدرشان خواب و بار دیگر گفتند در حال کار کردن است. فردای آن روز به من گفتند شما در سورو بمان پدر خودش به دنبالت میآید».
همسر ناصر عبداللهی میگوید: «فردای صبحی که من به خانه پدرم رفته بودم خانواده ناصر به منزل پدرم آمدند؛ فکر میکنم برادر ناصر بود که به دنبال پدرم آمد و پدر من نیز رفت. هرچه تماس گرفتم با پدرم که بپرسم چرا خانواده ناصر به دنبالش آمدند پاسخی نداد. بعد فهمیدم که ناصر در بیمارستان است که آن هم پدرم به من گفت. هیچکس به من حرفی نمیزد، حتی مادر ناصر به من گفت حال ناصر خوب است و گفته فعلا به خانه نیا با وجود اینکه ناصر در بیمارستان بود».
او ادامه میدهد: «وقتی من به بیمارستان رفتم ناصر اصلا اوضاع خوبی نداشت. سر تا پای او دچار مشکل شده بود. حالا چه اتفاقی برایش افتاده بود واقعا متوجه نشدم. خانواده من نیز متوجه نشدند چه اتفاقی افتاده است. اما حاشیهها زیاد بود. میگفتند کار ما بوده و ما ناصر را زدهایم».
فاطمه فهیمی میگوید: «تنها یک تن بیجانِ بدون جمجمه، کتف، زانو و مچ پا را در بیمارستان دیدم. صورت ناصر زخمی و کلیهها از کار افتاده بود. من این جسمی که کاملا بیجان است را در بیمارستان دیدهام. اینکه چه بلایی سر این آدم آمده بود را تا به امروز نفهمیدهام».
او ادامه میدهد: «ناصر یک سنیمذهب معتقد به اهل بیت بود. حتی زمانی که میخواست موزیک احمد سانی را بخواند وقتی با پدر من مشورت کرد، پدرم به او گفت حمایتت میکنم و حالا ما را به اینکه ناصر را کشتهاید محکوم میکنند».
همسر ناصر عبداللهی میگوید: «وقتی من بهخاطر پرونده ناصر به تهران رفتم و پیگیری کردم؛ گفتند شما نمیتوانید بهعنوان همسر پیگیری کنید، فقط پدر، مادر و پسر ارشد او میتوانند پیگیر پرونده ناصر باشند. حتی قانون به من اجازه پیگیری نداد».
ناصر عبداللهی، متولد دی ماه ۱۳۴۹ در بندرعباس بود که از ۱۳ سالگی به موسیقی علاقهمند شد و فعالیتهای هنری اش را از سالهای نوجوانی در صداوسیما و حوزه هنری سازمان تبلیغات هرمزگان آغاز کرد.
او کار موسیقی را بهطور جدی از سال ۱۳۷۴ آغاز کرد و در یک برنامه زنده صبحگاهی سراسری که از شبکه یک سیما پخش شد، به شهرت رسید.
در سال ۱۳۷۵ به تهران آمد و با یاری محمدعلی بهمنی (شاعر و ترانهسرا)، وارد عرصه حرفهای موسیقی شد و آلبومهای «عشق است» و «دوستت دارم» را به بازار فرستاد. پس از آن، آلبومهای «بوی شرجی»، «هوای حوا» و «ماندگار» را پخش کرد. پس از مرگ او، آلبوم «رخصت» هم منتشر شد.
«ناصریا»، معروفترین قطعه ناصر عبداللهی است که او، این ترانه را به گویش بندری خواند و پس از انتشار در سال ۱۳۷۶، سبب شهرت روز افزون او شد.
در سال ۱۳۶۶ وقتی ۱۷ ساله بود با بابک غفوری برادر فهیمه غفوری در یک گروه موسیقی آشنا و همین رفت و آمدها باعث علاقمند شدن وی به فهیمه غفوری شد.
ناصر عبداللهی و فهیمه غفوری در سال ۱۳۶۷ ازدواج کردند که حاصل این ازدواج ۳ فرزند به نام های نوید (متولد سال ۶۸) ، نازنین (متولد سال ۷۱) و نامی (متولد سال ۷۳) شد.
زندگی مشترک آن ها بعد از ۱۵ سال به پایان رسید.
فرزندان ناصر عبداللهی، نوید، نازنین و نینا
ناصر عبداللهی در سال ۱۳۸۲ چند ماه پس از طلاقش، با زنی به نام فاطمه فهیمی آشنا شد که به خاطر دوستی با پدرش، خانواده ی او را به خوبی می شناخت.
ناصر عبداللهی و فاطمه فهیمی در نهایت با یکدیگر ازدواج کردند و در سال ۱۳۸۴ صاحب دختری به نام نینا شدند. همه ی فرزندان ناصر عبداللهی از همسر اولش نیز با آقای خواننده و همسر دومش زندگی می کردند.
این خواننده، در سوم آذر ۱۳۸۵، در بندرعباس به دلایل نامشخصی به کما رفت. به گفته ی بسیاری، او توسط افرادی مضروب و زخمی شده بود. عبداللهی را در بیمارستانهای بندرعباس و تهران بستری کردند، ولی پس از گذراندن ۲۶ روز در کما، وی سرانجام در روز ۲۹ آذر ۱۳۸۵ در سن ۳۵ سالگی درگذشت. پیکر او در تهران تشییع و سپس در بندرعباس به خاک سپرده شد.
ستاره سادات قطبی ویدئویی از موتورسواری نوروزیاش با...
پس از اعلام برگزاری مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا...
آیسان اسلامی ویدئویی با نوید محمد زاده در باشگاه منتشر...
صبح روز ۱۹ آبان امسال، منصوره قدیری زن ۵۲ساله به دست...