
راستان | اخیراً ویدیویی از صحبتهای ابوالفضل عرب، بازیگر سریال وحشی، در فضای مجازی میان کاربران دست به دست میشود. ابوالفضل عرب در این ویدیو درباره عدم ازدواج خود به دلیل نگهداری از مادرش میگوید: «شرایطم رو گفتم به اون خانم و گفتش که من نمیتونم از مادر نگهداری کنم و منم دیگه تصمیم گرفتم که تا مادرم هست ازش مراقبت کنم… از اون موقع که از ژاپن اومدم یه ۱۵ یا ۱۶ سال شد، خدابیامرز چند سال اخر نه میدید نه صحبت میکرد ولی وجودش یه دنیا بود».
ویدیو دیگری نیز اخیراً از ابوالفضل عرب ترند شده که مربوط به چندین سال قبل میشود و در مورد تجربهاش از زندان ژاپن میگوید: «نزدیک یه دو سالی شد… زندان ژاپن اصلاً با تموم زندانهای دنیا فرق میکنه و قانونشون واسه ۵۰۰ سال پیشه… یه اتاقهای انفرادی خیلی کوچیکی داره… ۵ دقه به هفت یه موزیک میزنه و شما باید پاشی جاهاتو آنکارد کنی و چهارزانو بشینی رو به دیوار… دریچه وا میشه و صبحونه هم که میاد داخل شما حق صحبت کردن با اون شخص رو نداری حتی حق نداری بهش نگاه کنی… صبحونه تو میخوری و بعد رو به دیوار میشینی حق نداری پاها تو دراز کنی یا مثلاً بخوابی یا راه بری تا ۱۰ و نیم صبح… ۵ دقه هواخوری داری…. بعد دوباره میای داخل سالنت تا یک… یک تا دو در اختیار خودتونید… دو تا هفت دوباره باید بشینی… هشت و نیم دیگه باید میخوابیدی… دو بار هم حموم میبردن هفتهای، زمانی که لخت میشدی ۵ دقه تایم میگرفتن و باید تو ۵ دقه خودت رو بشوری و لباس بپوشی، بشه ۶ دیقه از حمومت کم میکنن و هفتهای دو بار رو میکنن هفتهای یه بار و اینجوری جریمهات میکنن».
متولد ١٣۵٦ است، ٤٦ سال تمام. ١٠ساله که بود کشتی میگرفت، مثل خیلی از بچههای پایین شهر که کشتی ورزش اول و آخرشان است. در رده نونهالان، وزن ٢٧ کیلوگرم قهرمان تهران هم شده است. در نوجوانی، اما کشتی را کنار میگذارد به خاطر یک اتفاق: «برادرم زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مفقودالاثر شد. دیگر نتوانستم کشتی بگیرم» نبود برادر و بیتابیهای مادر، ابوالفضل را افسرده و منزوی میکند و او دیگر سراغی از این ورزش نمیگیرد.
لات است، از آن لاتهای بامرام و باادب که به گفته دوستانش "پشت آن هیبت ترسناک که گوشهای شکسته و صورت پر زخم برایش رقمزده، قلبی از احساس دارد". شاید به خاطر همین است که سالهاست یک تنه از مادرش پرستاری میکند به جبران روزهای گذشته و سختیهایی که بر او تحمیل کرد.
میگوید: «لات یعنی بامرام، سفرهدار، مثل طیب که ممکن است خلافهایی کرد، ولی دروغ به فرزند زهرا (س) (امام خمینی) نبست. من هم هیچوقت طاقت دیدن ظلم را ندارم.»
میگوید: «هیچ وقت به خاطر خودم دعوا نکردم. همیشه به خاطر دوستانم بوده. وقتی میدیدم به آنها توهین یا حقشان را ضایع میکنند درگیر میشدم.»
۴ سال در تایلند فایتر بوده، فایت خیابانی میکرد. میگوید: «فایت مبارزهای است که هیچ قانونی ندارد. روی حریف شرطبندی میکنند. یا میخوری یا میزنی»
از همین کشور ١٢ بار برای رفتن به ژاپن اقدام کرده ولی هر بار دیپورت شده تا اینکه بالاخره وارد ژاپن میشود. اما مثل اینکه درگیری و شر همهجا پیدایش میکند، آنجا هم وارد یک دعوا میشود. خودش که میگوید «به خاطر یک دوست بود. یکی از دوستان پولی به کسی قرض داده بود و نمیتوانست پس بگیرد.» از بدشانسی روزگار آن شخص هم خلافکار ژاپنی بود و از یاکوزاها (مافیا). در قرار دعوایی که میگذارند تبر و چاقو و شمشیر بود که نثار سروصورت و گردن و.. میشود. او جان سالم به در میبرد، اما ٢ نفر از دوستان ابوالفضل و ٢ نفر هم از گروه مقابل کشته میشوند. عرب دستگیر و روانه زندان میشود. ٢ سال انفرادی، روزهای سختی که عرب میگوید خاطراتش هیچگاه رهایش نمیکند. ابوالفضل دیپورت میشود و به ایران میآید.
والک از جمله نعمتهای طبیعی و فصلی ایران به خصوص کوههای...
چند وقتی است «عشق ابدی» به یکی از بحثبرانگیزترین تولیدات...
در این ویدئو مروری داریم به نخستین حضور سینمایی بازیگران...
مجید مظفری بازیگر سینما و تلویزیون با حضور در برنامه...