راستان | «رویا» زن ۲۳ سالهای که مدعی است در مرداب کثیف عشقی خیابانی دست و پا میزند! درباره سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهدگفت: ۱۱ سال بیشتر نداشتم که با یکی از بستگان مادرم ازدواج کردم وخیلی زود باردار شدم، اما زمانی که دخترم نوزادی ۶ ماهه بود، شوهرم را به جرم تجاوز به عنف دستگیر کردند و او چند سال در زندان بود، اما بعد از آزادی از زندان نه تنها اعتیادش را کنار نگذاشت بلکه همچنان به من خیانت میکرد.
از سوی دیگر هم وقتی شوهرم دستگیر شد و خبر تجاوز به عنف او در رسانهها انتشار یافت، پدرم خیلی تلاش کرد تا من از شوهرم طلاق بگیرم و دخترم را نیز به خانواده او واگذار کنم ولی من یک مادر بودم و نمیتوانستم از نوزاد شیرخواره جدا شوم. این بود که خانواده ام نیز مرا طرد کردند. خلاصه حدود یک سال قبل مهریه ام را بخشیدم و از او طلاق گرفتم. بعد هم خانهای در مشهد اجاره کردم و با هنر آرایشگری که داشتم روزگارم را میگذراندم. در این شرایط پسرجوانی که میدانست من مطلقه هستم، مدام برایم ایجاد مزاحمت میکرد تا حدی که واقعا از زندگی خسته شدم. آن شب به حرم امام رضا (ع) رفتم و حدود یک ساعت اشک ریختم. هنوز گریه هایم ادامه داشت که دست زنی را روی شانه هایم احساس کردم. او یکی از خادمان حرم بود. مرا به اتاق برد و پای درد دل هایم نشست. من هم ماجرای خیانتهای همسرم و جدایی از او را برایش بازگو کردم. آن زن که خودش استاد دانشگاه بود و به تنهایی زندگی میکرد، مرا به خانه اش برد و از من خواست مانند دخترش در کنار او زندگی کنم.
روزهای خوبی خداوند برایم رقم زد، اما من نفهمیدم و قدر این مهربانی را ندانستم چراکه در فضای مجازی با پسری به نام «حسام» آشنا شدم. او ابتدا خودش را جوانی مجرد معرفی کرد ولی خیلی زود از تصاویر اینستاگرامی او فهمیدم که متاهل است ولی «حسام» ادعا کرد در آستانه جدایی از همسرش قرار دارد. من هم که دیگر دلباخته او شده بودم. از او خواستم مرا به عقد موقت خودش دربیاورد. در همین روزها بود که خواستم خانم دکتر را به خاطر سالروز تولدش خوشحال کنم؛ بنابراین به گل فروشی «حسام» رفتم و با او از نزدیک ارتباط برقرار کردم. حالا دیگر همه خوبیهای خداوند و انسانهای مهربانی را فراموش کردم که در مسیر زندگی ام گذاشته بود. حتی پدر «حسام» با من تماس گرفت و مرا نصیحت کرد که از «حسام» جدا شوم.
او میگفت: تو پنجمین دختری هستی که من تلاش میکنم از زندگی حسام دور کنم. او مانند دیگران به تو هم خیانت میکند ولی من چنان در مرداب کثیف عشقی خیابانی فرورفته بودم که به این نصیحتهای دلسوزانه هم گوش ندادم. در این مدت افرادی که مرا میشناختند هر بار خواستگارانی را معرفی میکردند که برخی از آنها از هر نظر شایسته بودند ولی من ماجرای خواستگاری را برای «حسام» بازگو میکردم و او هم به سراغ خواستگارانم میرفت و اجازه نمیداد دیگر کسی از من خواستگاری کند! من هم به او علاقهمندم و در دوراهی تردید قرار دارم. خودم میدانم که او به من هم خیانت میکند ولیای کاش ...
با صدور دستوری از سوی سرگرد احمدآبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسیهای روانشناختی برای رهایی این زن جوان از مرداب کثیف در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
بهتازگی تصاویری از حضور یک دستگاه شیائومی SU۷ در...
ترلان پروانه با انتشار دو تصویر با موهای فر و مجعدش...
در حاشیه جشن حافظ خوش و بش پاراسا پیروز فر و جواد عزتی...
جدا از استپ و کنترل توپی که دیشب هری کین روی گل سوم...