راستان | یحیی گلمحمدی در پرسپولیس؛ شاید همین ابتدا به اندازه کافی شیطنت داشته باشد. شاید هم از دیدگاه عدهای شکلگیری دوباره چنین فرضیهای برهمزدن آرامش این روزهای پرسپولیس، فولاد و شخص یحیی گلمحمدی باشد ولی بد نیست همین اول عنوان شود که تحقق این مورد الزاما مربوط به امروز و فردا نیست و شاید بتوان در آینده دوباره مجسمش کرد.
اصلا بهتر است همین ابتدا عنوان شود که ماجراهای ورزشی، ورای این احتمالی است که شاید در آینده محقق شود. این روزها پرسپولیس بعد از چند سال -اگر دوره چندماهه و کوتاه اوسمار فاکتور گرفته شود-دوباره هدایتش را به دست یک سرمربی خارجی سپرده تا خوان کارلوس گاریدو اسپانیایی، زمامدار شرایط فنی شود. فارغ از اینکه او در لیگ برتر و لیگ نخبگان آسیا تابهالان چه نتایجی کسب کرده، فضای عمومی اطراف این باشگاه، چه نزد هواداران و چه بازیکنان قدیمی این باشگاه چندان مثبت نیست.
یعنی این بار برخلاف سالهای اخیر یا حتی یک دهه گذشته، وحدت و انسجامی که نزد همه پرسپولیسیها در حمایت از کادر فنی وجود داشت، دیده نمیشود. این موضوعِ پنهانی نیست و احتمالا خود گاریدو هم بهخوبی چنین شرایطی را درک کرده است. البته چنین تفسیری به معنای عملکرد بد و ضعیف این مرد اسپانیایی نیست. تیم او همین روزها در جمع یکی از چند تیم بالانشین لیگ برتر قرار دارد و در لیگ نخبگان آسیا هم هنوز شانس صعود به مرحله حذفی را دارد. پس، شاید در این بازه زمانی و بسته به همین عملکردی که در این مدت ثبت شده، صحبت از اخراج این مرد اسپانیایی نهتنها زود، بلکه بیانصافی هم باشد
در سوی دیگر، فولاد هم با یحیی گلمحمدی در این فصل تبدیل به تیمی رؤیایی شده که تصورکردن آنها به عنوان یکی از مدعیان قهرمانی لیگ برتر نمیتواند محال باشد. تیمی که فصل پیش در آستانه سقوط قرار داشت، حالا به روزهای اوج برگشته و یقینا در ادامه مسیر حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت. تحول فولاد در این فصل بهقدری مشهود است که حالا همگی درباب آن سخن میرانند. پشت این تحول اما، مربیای ایرانی به اسم یحیی گلمحمدی وجود دارد؛ مردی که بدون ذرهای تردید برترین و بهترین مربی ایرانی یک دهه اخیر فوتبال ایران است.
بدون سردادن شعارهای مرسوم و معمول، درباره این ادعا میتوان با اعداد و ارقام صحبت کرد. فارغ از قهرمانیهای متعددی که او در بازه تقریبی چهارساله حضورش در پرسپولیس در لیگ برتر، جام حذفی و سوپرجام داشته، هرجا پا گذاشته، صرفنظر از دوران حضورش در تراکتور، گام مثبتی برداشته است. از دو قهرمانیاش با ذوبآهن در رقابتهای جام حذفی تا کسب برترین رتبه تاریخ شهرخودرو در لیگ برتر و کسب سهمه آسیایی به همراه این باشگاه گمنام. یحیی مربی صاحبسبکی است و توانسته ردپایش را در تیمهایی که در آن مربیگری کرده، بهخوبی نشان دهد.
حال پرسش اینجاست که وقتی او و پرسپولیس در اوج موفقیت بودند و هردو، فاکتورهای لازم و کافی برای همکاری با یکدیگر داشتند، چرا مسیرشان از یکدیگر جدا افتاد؟ چه اتفاقی افتاده که حالا یحیی که با پرسپولیس میتوانست صدر جدول باشد، این روزها برای بالا نگه داشتن تیمش میجنگد و پرسپولیسی که با یحیی قهرمانیهای متعددی دشت کرده و به صدرنشینی در لیگ برتر عادت کرده بود، این روزها کارش به اماواگر کشیده و در یکی دو نوبت، سرمربیاش از سوی هواداران «هو» میشود؟
سادهترین پاسخ به این ابهام و پرسش میتواند اختلاف نظر سرمربی با مدیرعامل باشگاه یعنی رضا درویش قلمداد شود. یحیی و درویش در پارهای از اوقات همکاریشان با یکدیگر به اختلاف نظر خوردند ولی این اختلاف نظرها به قدری نبود که مسیر این مربی و باشگاه را از یکدیگر جدا کند. بدون آنکه نیازی باشد به جزئیات پرداخته شود، واضح است که فعالیت در فضای مجازی، در اتفاقات اجتماعی یکی دو سال اخیر، یکی از دلایل روشن تمدیدنکردن قرارداد یحیی در پرسپولیس بود. شبیه به کاری که روزهای نخست علیه کریم باقری انجام شد و بعدها با رفع مشکل، توانست دوباره به این باشگاه برگردد.
البته ظاهرا شرایط یحیی و کریم یکسان نبوده و نمیتوان این دو را در یک کفه ترازو گذاشت، ولی به قرار آنقدر شرایط پیچیده شده که دیگر مجوز لازم برای حضور در پرسپولیس برای یحیی صادر نشده بود. این «بود» دقیقا همینجا کاربرد دارد؛ چراکه ظاهرا بهتازگی با تلطیف بیشتر فضا، زمینه برای بازگشت چهرههایی که از دیدگاه یکی دو نهاد، از چارچوبِ وضعشده خارج شده بودند، فراهم شده است. حداقل این یکی را میتوان درباره وضعیت علی دایی بهوضوح دید. در همان بازه زمانی که احتمال میرود کار یحیی برای بقا در پرسپولیس سخت شده، علی دایی با سختگیریهای زیادی روبهرو شد و حتی با محدودیتهای بیشتری در مقایسه با سایر افراد مواجه شد.
حالا با استناد به صحبتهای اخیر وزیر ورزش درباره علاقهمندی به استفاده از علی دایی و دست یاری به سوی او درازکردن، میتوان به این نتیجه رسید که شرایط مثل سابق نیست. همین چند روز پیش بود که احمد دنیامالی، وزیر ورزش و جوانان گفت: «از علی دایی و همه کسانی که میتوانند به ورزش کشور کمک کنند دعوت میکنیم. علی دایی یکی از اسطورههای ورزش دنیا، آسیا و ایران است و درِ ورزش به روی ایشان و همه افتخارآفرینان عرصه ورزش باز است. آقای علی دایی برای ما عزیز و قابل احترام هستند و ما همچنان از ایشان و همه کسانی که میتوانند به ورزش کمک کنند دعوت میکنیم». چنین دعوت روشن و آشکاری به معنای ازبینرفتن محدودیتها و ممنوعیتهاست.
اینجا دقیقا همان جایی است که میتوان همان فرضیه خط اول را محققشده دانست. دیگر وصال مجدد یحیی با پرسپولیس بهسختی سال گذشته نخواهد بود. واضح است که اینجا بحث سلیقه و دستاورد فنی و هزار اماواگر دیگر به میان میآید ولی مهمترین مسئله که شبیه به یک ممنوعیت بود، ظاهرا حل شده است. دقیقا به همین دلیل است که میتوان تصور کرد اگر پروژه پرسپولیس با گاریدو خوب پیش نرفت و یحیی هم تمایلی برای بازگشت به خانه داشته باشد، میتوان امید داشت که بهترین سرمربی ایرانی دهه اخیر لیگ برتر، دوباره سکان هدایت پرسپولیس را برعهده بگیرد. هرچند او آنقدر صلاحیت دارد که اگر قرار باشد پروسه استفاده از «کالای ایرانی» در سطح ملی دنبال شود، در آینده گزینه هدایت تیم ملی هم شود.
کوهسار بادفر معروف به «پوارو»، یک حفار غیرمجاز است...
دومین قسمت از فصل سوم شام ایرانی به میزبانی صحرا اسدالهی...
مرد جوانی که در جریان بازی گروهی در پارک مرتکب جنایت...
تلویزیون CBS از عامل بمب گذاری و انفجار پیجرهای حزب...