راستان | دختر ۱۹ سالهای که مدعی بود مورد تعرض دوست پسرش قرارگرفته است درباره این ماجرای تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی گفت:حدود ۳ ماه قبل برای نصب فیلترشکن روی گوشی تلفن همراهم به بولوار طبرسی شمالی رفتم تا بتوانم از شبکههای اجتماعی فیلتر شده استفاده کنم. وقتی وارد فروشگاه تجهیزات تلفن همراه شدم و خواسته ام را مطرح کردم جوان دیگری که کنار فروشنده ایستاده بود گوشی تلفنم را گرفت من هم که تصور میکردم او در همان فروشگاه کار میکند، اعتراضی نکردم، اما او هنگام نصب فیلترشکن شماره تلفنم را برداشته بود.
هنوز به منزل نرسیده بودم که با من تماس گرفت و خودش را عاشقی دلباخته معرفی کرد که در یک نگاه عاشقم شده است. من هم که احساس تنهایی میکردم متاسفانه به این ارتباط خیابانی دل بستم و این گونه روابط من و «امیر» آغاز شد. او عکس مرا هم از پروفایل شبکههای اجتماعی برداشته بود به طوری که خیلی زود من با خواهر او هم دوست شدم و حتی به خانه آنها رفتم. این روابط غیراخلاقی بین ما ادامه داشت تا این که مدتی قبل دختری با من تماس گرفت و درحالی که گویی «مست» بود هرآن چه توهین و ناسزا میدانست بر زبان جاری کرد که چرا من با «امیر» دوست شده ام. من هم بلافاصله شماره تلفن «امیر» را در فهرست سیاه قرار دادم (بلاک کردم). به همین دلیل «امیر» خیلی تلاش کرد تا به من بفهماند که اشتباه کرده ام.
او ادعا میکرد آن دختر که با من تماس گرفته، دخترخاله اش بوده و میخواسته مرا امتحان کند که با پسر دیگری ارتباط نداشته باشم! خلاصه او به محل کارگاه تولیدی آمد که من درآن جا مشغول کار بودم و از من خواست تا با هم صحبت کنیم ولی من قبول نمیکردم. با وجود این «امیر» دست بردار نبود و هر کجا میرفتم مرا تعقیب میکرد تا این که چند روز قبل هنگامی که وارد آب میوه فروشی شدم ناگهان او هم به درون آب میوه فروشی در بولوار طبرسی شمالی آمد و با گرفتن گوشی تلفنم، مرا کتک زد.
اگر چه دوست «امیر» وآب میوه فروش تلاش کردند تا از کتک کاریهای او جلوگیری کنند ولی «امیر» مرا رها نمیکرد تا این که از من خواست سوار موتورسیکلتش شوم که باهم به پارک برویم و صحبت کنیم! من هم که ترسیده بودم به ناچار ترک موتورسیکلت نشستم، اما او مرا به منزل دوستش در خیابان طباطبایی برد که هیچ کس درآن جا نبود. او درحالی که موهایم را میکشید و مرا تهدید میکرد که مگر نگفتم حق نداری به جز من با فرد دیگری صحبت کنی، بازهم به شدت کتکم زد!
در همین حال که خیلی ترسیده بودم او به من تعرض کرد ولی چند دقیقه بعد یکی از نزدیکانش که در همان منطقه سکونت دارد به طرف منزل آمد و «امیر» از ترس آبروریزی مرا رها کرد من هم فقط روسری ام را برداشتم و از آن جا فرار کردم ولی بازهم ترسیدم به خانواده ام چیزی درباره این ماجرای تلخ بگویم به همین دلیل به کلانتری آمدم تا مرا راهنمایی کنید، اماای کاش ...
باتوجه به اهمیت و حساسیت این ماجرا، تلاش ماموران انتظامی با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) برای بررسی ادعاهای دختر جوان و همچنین دستگیری «امیر» درحالی آغاز شد که اقدامات مشاورهای و روان شناختی نیز برای این دختر در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری ادامه یافت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
صبح امروز در حالی که هوای توچال بارانی بود، کوهنوردان...
ویدئویی از مهرداد صدیقیان تحت فشار یک دختر در شبکه...
داماد چینی فیلم خیانت زنش را در تالار عروسی پخش کرد...
جواد خیابانی: بازیکنان تیم ملی می گویند سختی راه را...