
راستان | فیلم سینمایی «موسی کلیمالله (ع): به وقت طلوع» جدیدترین ساخته ابراهیم حاتمیکیا به تهیهکنندگی سیدمحمود رضوی و محصول سیمافیلم است.
اکران این فیلم از امروز چهارشنبه ۸ اسفندماه آغاز میشود و همزمان با آغاز اکران، اولین تیزر آن که روحالله موحدی ساخته است، منتشر شد.
پخش و تبلیغات فیلم سینمایی «موسی کلیمالله (ع)» که با استقبال گستردهای در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر روبهرو شد و بیشترین سیمرغ و مخاطب را در این دوره از جشنواره به خود اختصاص داد، بر عهده موسسه شهر فرنگ است.
ابراهیم حاتمیکیا از شناختهشدهترین و باسابقهترین کارگردانهایی است که در ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر حضور داشته و آثارش مورد توجه هیئت داوران نیز قرار گرفته. فیلم موسی کلیم الله جدیدترین ساخته او، مثل دیگر دورههایی که فیلمهای این کارگردان در جشنواره حضور داشته، از کنجکاویبرانگیزترین فیلمهایی است که اهالی رسانه و منتقدان مشتاق تماشای آن هستند.
فیلم موسی کلیم الله؛ به وقت طلوع به خلاصه داستان چندانی نیاز ندارد؛ فیلم روایتگر تولد و به آب انداختن حضرت موسی است و به همین دلیل وقت طلوع نام دارد…
این فیلم/سریال اثری پربازیگر است؛ مریلا زارعی (در نقش مادر حضرت موسی)، علیرضا کمالی (در نقش پدر حضرت موسی)، بهنام تشکر (در نقش فرعون)، بهاره کیان افشار (در نقش آسیه)، با حضور فرهاد آئیش؛ همچنین شکیب شجره، مریم سرمدی، طوفان مهردادیان، مسعود رحیمپور، کامبیز امینی، بهار نوحیان و بازیگران کودک گندم شیخی و دلسا محمدی از بازیگران این بخش از سریال و فیلم هستند.
دیگر عوامل این فیلم عبارتند از:
نویسنده و کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا، تهیهکننده: سیدمحمود رضوی، مجری طرح و مدیر تولید: بهزاد هاشمی، مدیر فیلمبرداری: تورج منصوری، تدوین: پیمان علیزاده و ابراهیم حاتمیکیا، موسیقی متن: کارن همایونفر، مدیر هنری: کیوان مقدم، جلوههای بصری (ویرچوال/ ویژوال): علیرضا واعظ، طراح چهرهپردازی: شهرام خلج، طراح لباس: آذر محمدی، سرپرست گروه کارگردانی: علیرضا صالحی، صدابردار: امیر نوبخت حقیقی، صداگذار: بهمن بنیاردلان، جلوههای ویژه میدانی: آرش آقابیک، فیلمبردار: علی لقمانی، جانشین تولید: فرامرز رضائی، دستیار تهیه: امیرعلی مجلسی راد، منشی صحنه: محسن بهاری، مدیر تبلیغات: روحالله موحدی، عکاس: مجید طالبی، مشاور رسانهای: سیدمحمدصادق لواسانی، مدیر روابط عمومی: مریم قربانینیا.
فرهاد آییش | سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد | چهل و سومین جشنواره فیلم فجر – ۱۴۰۳
علیرضا واعظ | سیمرغ بلورین دستاورد فنی | چهل و سومین جشنواره فیلم فجر – ۱۴۰۳
شهرام خلج | سیمرغ بلورین چهرهپردازی | چهل و سومین جشنواره فیلم فجر – ۱۴۰۳
آذر محمدی | سیمرغ بلورین طراحی لباس | چهل و سومین جشنواره فیلم فجر – ۱۴۰۳
کیوان مقدم | سیمرغ بلورین طراحی صحنه | چهل و سومین جشنواره فیلم فجر – ۱۴۰۳
مخاطبِ داستانی تکراری و بارها نقلشده حتما در انتظار تماشای روایتی است که دستکم در برخی وجوه نکات بدیع نصیبش شود و یا اجرای ویژه و متفاوتی ببیند. «موسی کلیمالله» ابراهیم حاتمیکیا از این زاویه نکته تازهای نداشت. گویی فیلمی از فرجالله سلحشور را میدیدم که تنها اجرای بهتری دارد و از آن زبان کلیشهای آثار تاریخی اندکی فاصله گرفته است. هر روایتی قابلیت شکستن دارد و از این رهگذر میتوان چه در فرم و چه در محتوا اثری خلاقانه را روی پرده برد. صرف نظر از همه جزئیات و بدون قیاس کامل، «نوح» دارن آرونوفسکی مثال خوبی است که نوآوریهایی در فرم و روایت داشت.
«موسی کلیمالله» را میتوان تصویر کمجانی از قصهای دانست که بارها شنیدهایم؛ با این توضیح که فیلمساز تلاشی نکرده تا طرحی نو دراندازد و داستان را دراماتیزه کند. جلوههای ویژه باسمهای و استفاده مفرط و بدون کارکرد از موسیقی و حتی اضافه کردن خردهروایتهایی (احتمالا با کارکرد سیاسی) که در قصه اصلی وجود ندارد، قطعا منجر به اثرگذاری فیلم نخواهد شد. ضمن آنکه رویکرد خطی و کهنه فیلمساز قطعا موفق به جذب تماشاگر جوان نخواهد شد.
احسان طهماسبی
یکی از مهمترین چالشهای پیشروی کارگردانی موسی کلیم الله، به تصویر درآوردن داستان در اتمسفری باورپذیر و هدایت بازیگران در راستای تطبیق با این محیط و ارائه اثری است که در ذات حاوی چالشهای پرفراز و نشیب داستانی بوده است. چالش دوم از آنجایی مهمتر میشود که داستان حضرت موسی به واسطه شهرتی که در میان عوام مردم دارد امکان زیادی درخصوص طرح گرهافکنی و گرهگشاییهای ساختگی ندارد و داستان با شروع فیلم برای مخاطب اسپویل شده است. از همین رو است که حاتمیکیا با گسترش ابعاد تراژیک سپردن موسی به نیل و همینطور تلاش سربازان فرعون برای حذف کودک تازه متولد شده تماشاگر را تحت تاثیر قرار داده و در لحظاتی دانستههای تماشاگر در خصوص ماجرای در حال وقوع را به چالش میکشد. موسی کلیم الله در ارائه تصویر سرزمین مصر نیز با بهرهگیری از تکنولوژی به روز طراحی، ساخت و اجرای دکور، تصویری متفاوت و در عین حال عجیب ارائه داده که به چشم مخاطب چندان آشنا نیست.
حمیدرضا محمدی
موسی کلیم الله که با آنهمه سروصدا و آبوتاب و بودجۀ لابد چندصد میلیاردی ساخته شد، زیرعنوان «قبل از طلوع» دارد، درست مثل «محمد رسولاللهِ» مجید مجیدی، و معلوم نیست چه اصراری بود که نسخۀ سینمایی فصل نخست سریال ساختۀ صداوسیما در جشنواره نمایش داده شود. همین هم فیلم را طولانی و کشدار و بیریتم و خستهکننده کرده است.
دیگر آنکه پردۀ سبز (کروماکی) و هوش مصنوعی نهتنها هیچ کمکی به فیلم نکرده که حتی بعضاً آنرا دور از واقعیت کرده است و این یعنی فیلم ابراهیم حاتمیکیا فرسنگها از «ده فرمانِ» معروف عقب است؛ از جمله سکانس پایانی با حضور تمساح واقعاً مضحک است. همچنین باید از بازیها یاد کرد که هیچیک برتری ندارند، جز فرهاد آئیش در نقش معبّر خواب که واقعاً خوب است.
دو دیگر ضعف فیلمنامه است و ایرادهای ساختاری دارد؛ روشنبودن انتهای داستان از همان آغاز، آن نورهای پنجگانه، آبستن تمام زنان بنیاسرائیل در یکشب، فریادهای فرعون، حضور تماموقت قابلۀ سلطنتی، زیرنویس پاسگاه انتظامی گوشن، مصرِ تصنعی، نابیناشدن پیر بنیاسرائیل (با بازی فرهاد آئیش) از جایی به بعد و ضمناً حضور او در دو نقش، دیالوگهای محاورهای در برخی مقاطع و… ازجمله این اشکالات است که بیننده برای تماشای سریال در آیندۀ نزدیک مأیوس میکند.
سعیده نیکاختر
سعیده نیک اخترموسی بر خلاف تبلیغات و سر و صداهایش حرفی برای گفتن نداشت و تصویر درستی از موسی و عقبه بنی اسرائیل و قبطیها نشانمان نداد. اطلاعات بیشتری از آنچه پای منابر شنیدهایم به ما اضافه نشد و علت اصلی عقده بنیاسرائیل و قبطیان مشخص نشد. اینکه چرا عمرانیها منفور فرعونیان و مجبور به بردگیاند را نفهمیدیم. قصه گوساله سامری چه شد. سبقه مادر و پدر موسی چیست و اشارهای به تقوا و یکتاپرستی آنها که به عنوان بطن پیامبری برگزیده شدهاند، نشد. طبق آیات قرآن، آسیه همسر فرعون، یکی از چهار زن بهشتی است که هیچ المانی از تضاد او با فرعون در رفتار و گفتار در فیلم ندیدیم. هیچ نمادی از پاکدامنی و علت انتخاب آسیه به عنوان پرورش دهنده موسی توسط خداوند، گفته نشد. داستان چشمه یوسف و ارادت و اعتقاد عمرانیها به آن نامفهوم است.
وقتی مجیدی فیلم محمد (ص) را ساخت از اینکه فقط شاهد کودکی پیامبر (ص) بودیم و اثری از دوران نبوت در فیلم دیده نشد، شاکی شدیم. اما حاتمیکیا حجت را تمام کرد فیلمی از موسی ساخت و روی پرده برد که موسی در قنداق ماند و به کاخ فرعون هم نرسید. در برابر طرح تمام نقایص داستان، تنها جلوههای ویژه بصری و واقعیت مجازی فیلم است که سید محمود رضوی تجهیزاتش را خریده و وارد ایران کرده اما تیم تهیه زحمت به خودش نداده از این امکانات توسط متخصصین به درستی استفاده کند. استفاده از پرده کروماکی و جلوههای ویژه اینقدر در حد پایین و دمدستی و مبتدی باقی مانده که عملا موجب پایین آوردن سطح فیلم شده به نوعی که سطح شعور مخاطب را به سخره گرفتهاست.
در تمام پس زمینهها شهر اعم از ساختمان و طبیعت به شکل نقاشیهای ابتدایی دیده میشود. آسمان در تمام طول فیلم یک رنگ است و فرقی بین شب و روز و عصر و نیمه شب نیست. رعد و برق های مکرر فیلم را تصنعی کرده و مخاطب درک درستی از مکان مصر و حوالی رود نیل ندارد. هیچ لوکیشن قابل باوری در فیلم دیده نمیشود. گذشته از اینها حاتمیکیا برخلاف دیگر کارهایش انتخاب بازیگر درستی هم نداشته. انتخاب مریلا زارعی به عنوان یوکابد مادر موسی پای ثابت اکثر فیلمهایش شده و در کنار علیرضا کمالی در نقش عمران پدر موسی انتخاب درستی نیست.
علت اینکه فرهاد آییش در دو نقش همزمان بازی میکند یکی بدمن و یکی خوب من هم اصلا معلوم نیست. مگر قحطی بازیگر است؟ تیم موسی حتی در ساختار و روایت هم هوشمندی و آیندهنگری نداشته و مخاطب جهانی را در نظر نگرفته اند. در پایان فیلم با اشاره به پنج نور آسمانی، با تکیه بر روایات شیعی که مبنا و سند تاریخی ندارد و کاملا نشانه ارادت و اعتقاد ما شیعیان به خاندان پیامبر است، از اعتبار جهانیاش کاسته است. اصلا قرار نیست برای حقانیت موسی و بنی اسرائیل، باورهایمان را به زور به خورد مخاطب بین المللی بدهیم. نهایتا اینکه موسی نشان داد پرداختن به قوم بنی اسرائیل مساله فکری حاتمیکیا نیست و چه خوب بود که حاتمیکیا در سینما فقط به دغدغههایش که مساله دفاع مقدس است، میپرداخت.
سید احسان عمادی
اگر با آثار تاریخی ساختهشده درباره مقدسین در سبک «سلحشور» مقایسه کنیم (از «ایوب پیامبر» و «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر»ِ خودش تا «مریم مقدس» و «ملک سلیمان» شهریار بحرانی و «بشارت منجی» طالبزاده)، موسای ابراهیم اثر شستهرفتهای از کار درآمده که موقع پخش سریالیاش از تلویزیون میتواند مخاطب قابل قبولی هم پیدا کند. هرچند با این همه پولی که خرج فیلم شده، دستکم توقع جلوههای کامپیوتری تر و تمیزتر و واقعیتری داشتیم که هم خیلی جاها (بهخصوص در لانگشاتها) نقاشی بودنش به چشم نیاید، هم تضاد و تمایزش با صحنههای واقعی فیلم (بهخصوص آنجاها که پسزمینه بازیگرها را میسازد؛ مثلاً سکانس گاریسواری یوکابِد، یا گفتوگوی زنان تازهحامله در میدان گوشَن) توی ذوق نزند.
کارگردان سعی کرده با افزودن تم «انتظار منجی»، نگاه متفاوتی نیز به سوژه خیلی معروفش -که همگی قصهاش را از کتابهای دینی و قرآن مدرسه بلدیم- داشته باشد. با این حال درنهایت حاصل آنچه در مدت دو ساعت و اندی میبینیم، چیزی بیش از جان بخشیدن به همان وقایع آشنا جلوی دوربین به نظر نمیرسد. این را به راحتی میتوان از شخصیتپردازی فیلم موسی کلیم الله فهمید، که در پایان فقط کاراکترهای حاشیهای و کم/بیاهمیتش ممکن است در ذهن بمانند: خوابگزار فرعون (فرهاد آئیش)، فرمانده گارد سلطنتی (شکیب شجره)، قابله دربار (مریم سرمدی) و مرد سبدفروش (کامبیز امینی). غیر از آن نه در قطب شر (فرعون و هامان) نه در قطب خیر (یوکابد، عمران، آسیه و آن پیرمرد رهبر بنیاسرائیل) کاراکتر متمایز و برجستهای نمیبینیم. همه چیز ساده و تخت بدون شور و خون و گرمیِ یک اثر سینماییِ درگیرکننده ساخته شده. رویکرد فیلمساز به روزگار فیلمش و آدمهای آن نه تازه است نه معاصر، که درنتیجه هیچ خوانش، پرسش یا چالش تازهای در ذهن تماشاگرش ایجاد نمیکند. انگار صرفاً تصویرسازیای باشد برای صفحات همان کتابهای مدرسه.
حاتمیکیا در این سالها فیلم با تولید بزرگ و سنگین و گران کم نساخته، اما ظاهراً در اولین تجربه تاریخی-مذهبیاش چنان درگیر جزئیات تکنیکی ماجرا و سختیهای اجرایی (از گریم و لباس و مدیریت هنروران تا جلوههای ویژههای میدانی و دیداری) بوده که به کلی از یاد برده همه اینها قرار است دورچینی زیبا برای حرف کلی و اصلی اثر باشند؛ حرفی که در موسی کلیمالله بعید است بتوان آن را جست.
این فصل قرار است از ۴ فروردین روی آنتن برود و با حضور...
حمید علیدوستی در گفت و گو با سروش صحت به روایت ورود...
مصاحبه کمتردیدهشده و مربوط به ۶ سال پیش از سارا منجزی...
سریال جنجالی معاویه قرار است که از شبکه mbc عربستان...