
راستان | چند شب قبل ماموران پلیس در حال گشت زنی در یکی از خیابان های تهران بودند که چشمشان افتاد به زن و مردی جوان که در حال سرقت لوازم خودروی پژویی بودند. ماموران که مچ سارقان را سر بزنگاه گرفته بودند، برای دستگیری آنها وارد عمل شدند و هردو را در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر کردند.
اعتراف
زن و مرد جوان که هردو معتاد به شیشه هستند در بازجویی ها اعتراف کردند که در پاتوق مواد مخدر با یکدیگر آشنا شده و با همدستی یکدیگر، اقدام به سرقت های سریالی می کردند. در ادامه تحقیقات مشخص شد که مرد جوان به نام علی یک مجرم سابقه دار است که در زمینه سرقت لوازم داخل خودرو و خرید و فروش مواد مخدر فعالیت دارد. این مجرم سابقه دار و همدستش که زنی جوان و کارتن خواب است به دستور بازپرش شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت، در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
پدر بی عاطفه
در ادامه تحقیقات مشخص شد که اعضای این باند سرقت، به جز علی مجرم سابقه دار و زن کارتن خواب، دو عضو دیگر هم دارد؛ دو دختربچه خردسال. علی سرکرده باند می گوید که برای گمراه کردن مردم و پلیس، دخترانش را نیز وارد دنیای سارقان کرده است.
چه شد که تصمیم گرفتی، دو دختر خردسالت را وارد دنیای خلافکاران کنی؟
من از وقتی معتاد به شیشه شده ام، قسمتی از مغزم را از دست داده ام. بچه هایم را با خودم می بردم تا کسی به من مشکوک نشود. درواقع برای فرار از دستگیری و گیر افتادن ، چنین کاری می کردم اما حالا پشیمانم.
بچه هایت، چند ساله هستند؟
دو دختر 4 و 6 ساله.
وقتی در حال سرقت بودی، گریه نمی کردند؟
نه . راستش به آنها شیشه می دادم تا بخوابند. می دانم الان می گویید که من انسان نیستم و قلب ندارم اما شما نمی دانید که مواد مخدر با مغز انسان ، چه می کند. انگار تبدیل به یک مجمسمه بی احساس و بی عاطفه می شود.
همسرت از نقشه ای که کشیده بودی، با خبر بود؟
فهمیده بود که بچه ها را با خودم می برم اما نمی دانستم آنها را معتاد کرده ام. هر وقت می خواست اعتراض کند، او را تهدید به قتل می کردم. همسرم هم می دانست شیشه ای هستم و ممکن است وقتی خمارم ، جانش را بگیرم. به همین دلیل سکوت کرده بود و حرفی نمی زد.
با همدست دیگرت چطور آشنا شدی؟
با مریلا در پاتوق معتادان آشنا شدم. او هم سالهاست شیشه می کشد و کارتن خواب شده است. به خاطر تامین هزینه مواد مخدر حاضر شد تا با من همکاری کند.
در همه سرقت ها، بچه هایت را هم با خودت می بردی؟
تقریبا در همه سرقت ها، بچه هایم را با خودم می بردم. البته به جز سرقت، دست به قاچاق و خرید و فروش مواد مخدر هم می زنم. در اغلب معامله هایم، بچه ها را با خودم می برم تا گیرنیفتم.
اما وقتی پلیس مچتان را در آخرین سرقت گرفت، بچه ها همراهت نبودند؟
از بخت بدم آن شب با خودم بچه ها را نبردم و گیر افتادم. آن شب با بچه ها در پاتوق بودیم که تصمیم به سرقت گرفتیم. اگر از خانه راهی سرقت می شدم،قطعا بچه ها را با خودم می بردم، حتی اگر خواب می بودند.
چند وقت است که سرقت می کنید؟
8 ماهی می شود. قبلا 5،6 مرتبه به جرم سرقت لوازم داخل خودرو دستگیر و زندانی شدم. آخرین بار 8 ماه قبل از زندان آزاد شدم و از آن پس تصمیم گرفتم دخترانم را نیز وارد دنیای سارقان کنم.
از سرنوشت آنها خبر داری؟
بعد از دستگیری، شنیدم که به بهزیستی سپرده اند تا با کمک مددکاران این سازمان، شیشه را ترک کند. حالا که فکر می کنم می بینم من چه پدربی رحمی بودم که با جان جگرگوشه هایم بازی کردم...
در قسمت جدید برنامه «صداتو»، سیامک انصاری بار دیگر...
در قسمت بیستم سریال پایتخت، خرس به اتوبوس ارسطو و خانواده...
اجرای ترانه پرسون پرسون دلکش توسط سفیر کره جنوبی در...
جف بزوس میلیاردر رئیس آمازون دریچه را باز می کند تا...